زنِ همسایه هرروز خوشبختی اش را با صدای النگوهایش نشانم می دهد دوستم با دنباله ی ابروهایش که هی کوتاه و بلند می شود و رنگ لبهایش که با هر بوسه کمرنگ تر خواهرم با زیباییِ غمگینش که پشت هفت پرده پنهان مانده است و دخترم با وعده های پوچِ معلمی که تمام فرداها قرار است مبصرش کند حالا چقدر می توانم لای خوشبختی های مختلف دنبال خودم بگردم الفبجیم.دال. الف.ب.جیم.دال. بگردم و به هیچکس نگویم چگونه می شود اینهمه سال به فنجانی چای خرسند بود به سکوتی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آزادی بیان امتحان نهایی خرداد 98 ببین ببین دات آی آر|دانلود فیلم،سریال،انیمیشن و... رسانه سلطان موزیک نقاشی ساختمان Joselyngcl73 home بیا برا خرید ♥ فروش انواع کاکتوس و ساکولنت در تبریز ♥ کپلی در فکر روستا شرکت فلزیاب پویا